برخی مدعیان انتخاباتی در توصیف اوضاع کم نگذاشته و گاه، گوی سبقت را از منتقدان، مخالفان و براندازان می‌گیرند. توصیف آنان از اوضاع ممکن است با واقعیت‌های جاری شبیه باشد اما وقتی که نوبت به تبیین چرایی و چگونگی بروز این اوضاع می‌شود، یا پا پس می‌کشند و یا فرار به جلو کرده و دکان دونبش برپا می‌کنند. بدتر اینکه در انبوه شعارهای عوامگرایانه رایج این روزها هنوز هیچ ایده‌ محکم و راهگشایی شنیده نشده است. برای مثال همه از «سوء مدیریت‌ها» شکایت کرده و آن را سبب بحران اعتباری می‌دانند که گریبان کشور را گرفته اما دریغ از کمترین اشاره به مصداق‌های تبیینی آن.

اگر مدیریت صحیح آن است که امکانات کشور به شکل منطقی، عقلانی و برنامه‌ریزی شده در خدمت به اهداف و نیازهای آن باید باشد، لازم است سوء مدیریت‌های گذشته با بیان چرایی‌ها نزد افکار عمومی به روشنی تبیین شود. مفهوم سوء مدیریت یعنی هدر رفت امکانات، ناکامی برنامه‌ها‌، وعده‌ها و سرانجام عدم پاسخ به نیازهای فوری و بلند‌مدت  ملت و کشور.

اکثر مدعیان انتخاباتی که اکنون سوء مدیریت‌ها را سبب مشکلات می‌خوانند، کمترین شجاعت را در بیان نقش خود در این‌باره داشته و چنان سخن می‌گویند که گویی به دور از چشم و حضور آنان مفاسد، کم‌کاری‌ها و تعلل‌ها در پاسخ به مطالبات مردم و کشور در همه سطوح رخ داده است. از همین‌روست که نمایش‌های انتخاباتی بیش از آنکه در مردم رغبتی برای تأمل در دیدگاه‌ نامزدهای انتخاباتی ایجاد کند، طنز و طعنه را به دنبال آورده است. بازگشت اعتماد  عمومی، رویکردهایی را می‌طلبد که شجاعانه و بدون عافیت‌طلبی‌های شخصی و جناحی، پرهیز از عوامگرایی‌های نخ‌نما و در‌این‌حال مسئولیت‌پذیری در آنچه تاکنون تجربه شده، چشم‌اندازی تازه و قابل پذیرش نزد عموم  بیان شود.

نامزدهای انتخاباتی نمی‌توانند از یک‌سو بازماندگان سالخورده گذشته‌ای باشند که هنوز خود را با نیازهای متفاوت زمان کنونی هماهنگ نکرده‌اند. از سوی دیگر مدعی آمادگی برای پاسخ به نیازها و فوریت‌های دوره کنونی باشند.

آنچه این روزها در فضای مجازی و محافل مردمی رایج است، این جمله تاریخی رئیس‌جمهور سابق برزیل را در ذهن تداعی می‌کند که گفته بود: برزیل در وضع خوبی است اما مردم وضع خوبی ندارند.